کشف جهان پیرامون همواره بزرگترین کنجکاوی بشر بوده است در این میان رفتار شناسی نیز مستثنی نبوده است.
بهترین و ساده ترین تعریفی که می توان برای رفتار گفت: رفتار واکنشی است که موجود زنده از خود نسبت به عوامل بیرونی، نشان می دهد.
در حقیقت رفتار تنها مختص انسانها نیست و دیگر موجودات را نیز شامل می شود.
ما در اینجا به شناخت رفتار انسان خواهیم پرداخت.
کشف جهان پیرامون همواره بزرگترین کنجکاوی بشر بوده است در این میان رفتار شناسی نیز مستثنی نبوده است.
از آنجاییکه انسان موجودی هوشمند است بنابراین در اکثر مواقع رفتارهایش قابل پیش بینی نیست.
روانشناسان برای شناخت و کشف رفتارهای انسان راهکارهای متفاوتی پیش گرفتند، که می توان به انواع مشاهدات، تستهای سنجش الکترونیکی و کاغذی و ... اشاره کرد.
بهترین راه شناخت انسان مشاهده رفتارهای او در موقعیت های مختلف می باشد، که این روش هم معایب خود را دارد و نمی توان تمام ابعاد رفتاری را مشاهده کرد.
گرچه به اعتقاد بسیاری روانشناسان فرهنگ، آموزش، قوانین، محیط و دیگر عوامل در رفتارهای انسان تاثیر می گذارند.
اما باز هم عده ای بر این عقیده هستند که بخش زیادی از رفتار انسانها قابل پیش بینی است
با توجه به تحقیقاتی که بر جوامع مختلف انجام شده، رفتارشناسان دریافتند انسانها در بسیاری جهات شباهتهایی دارند.
بنابراین شباهتها و اختلافات آنها را به گروه های مختلف رفتاری تقسیم کرده اند که از این میان می توان به برون گرا و درون گرا بودن افراد اشاره کرد.
تفاوت درون گرایان و برون گرایان
افراد برون گرا افرادی هستند که احساسات خود را در رفتار بیان می کنند و از اینکه در جمعی مرکز توجه باشند هراسی ندارند و چه بسا لذت نیز میبرند.
در مقابل این افراد درون گراها هستند که به هیچ عنوان دوست ندارند احساساتشان را نمایان کنند و بیشتر تمایل دارند خودشان مسائل را حل کنند
درون گراها کمتر پیش می آید که کارهای گروهی انجام دهند مگر به ضرورت اما برون گراها با آغوش باز از کارهای گروهی استقبال می کنند.
اصطلاح دیگر رفتاری سخت گیر و آسان گیر می باشد.
تفاوت سخت گیران و آسان گیران
انسانهایی که رفتار سخت گیرانه ای دارند به همه مسائل با نگاهی وسواس گونه مینگرند.
در حقیقت آنها طابع قوانین خاصی هستند، آداب مرتب کردن میز کارشان، نشستن، ارتباطات و دیگر رفتارهایشان دارند.
در مقابل انسانهای آسانگیر هستند که تمایلی به انجام قوانین ندارند و از کوچکترین فرصتی برای دور زدن قوانین چشم پوشی نمیکنند.
انسانهای آسانگیر معمولا بی نظم هستند، ظاهرشان نسبت به انسانهای سخت گیر نامرتب تر است.
این افراد در کنار هم اگر بدون درک مقابل قرار بگیرند در اکثر مواقع با مشکل مواجه خواهند شد.
رفتار شناسان در تقسیم بندی دیگر افراد را به عملگرا و کمالگرا تقسیم کرده اند.
تفاوت عملگرایان و کمالگرایان
انسانهایی که اهل عملگرایی هستند از اولین فرصت برای انجام کارها و مسئولیتهایشان استفاده میکنند.
بر خلاف عملگرایان افراد کمالگرا قرار دارند بدلیل اینکه میخواهند کارها بی نقص انجام شود مدام درحال سبک سنگین شرایط هستند.
این افراد مدام ترس از شکست را زمزمه میکنند بدلیل همین ترس برای انجام کارها تعلل میکنند.
قبل از اینکه کمالگرایان کاری را شروع کنند تمام مشکلات احتمالی را در نظر میگیرند و تا راه حلی پیدا نکنند اقدامی نیز برای انجام کارها نمیکنند.
درحالیکه عملگرایان زمانی شروع به انجام کارها می کنند که تمام تمرکزشان روی هدف و انجام کار است.
عملگرایان معتقدند که شاید هیچگاه مشکلی که نگرانش هستند پیش نیاید و اگر اتفاق بی افتد همان زمان برایش تصمیم گیری خواهند کرد.
همانطور که اشاره شد رفتارشناسان انسانها را با توجه به شباهتها و تفاوتهایشان به انواع مختلف تقسیم کرده اند و برای شناسایی آنها کدهای رفتاری متفاوتی تعریف کرده اند.
اگر میخواهید بیشتر بدانید مقاله زیر را بخوانید
در تمام برخوردها و تعاملات ما با افراد مختلفی در تماس هستیم که اگر شناختی از آنها نداشته باشیم دچار خطا و اشتباهاتی می شویم.
اهمیت رفتار شناسی به قدری است که از قدیم الایام حتی در ضرب المثل ها نیز به آن اشاره شده.
"رفیقتو تو سفر بشناس.!"
در سفر کردن انسانها موقعیتهای پیش بینی نشده زیادی را دارند که عکس العمل و رفتارهای متفاوتی نشان خواهند داد.
مسلما امکان سفر رفتن با تمام انسانها برایمان فراهم نیست باید راهکار ساده تری برای شناخت رفتار افراد وجود داشته باشد.
همانطور که در بالا اشاره شد رفتار انسانها در بسیاری جهات به یکدیگر شباهت دارند.
انسانها خودآگاه و یا ناخودآگاه رفتاهایی انجام می دهند که تفاوت آنها با دیگران را نشان می دهد.
در نگاه اول شاید تمیز دادن شخص کم حرف و پرحرف سخت نباشد.
یا فردی که نگاهش را میدزدد را می توانید از فردی که به محض دیدنتان، لبخند می زند، تمیز دهید.
و یا فردی که صدای بلندی دارد نسبت به فردی که آرام تر صحبت می کند.
و ....
این نکته را در نظر داشته باشید، همانطور که می توان رفتار دیگران قابل مشاهده است، انسانها نیز تلاش می کنند که غیر قابل پیش بینی باشند.
به عبارتی دیگر انسانها برای نشان ندادن افکارشان، دیده نشدن، مخفی ماندن و هزاران دلیل دیگر محتاط عمل می کنند.
این امر باعث گردیده که دانستن و شناخت رفتار انسانها آن هم در نگاه اول دشوار شود.
در تعاملات روزانه افراد زیادی هستند که با آنها برخورد دارید.
آیا تمام برخوردها ختم به خیر می شوند؟ یا بلعکس نتیجه دلخواه عایدتان نمی شود.
تا کنون روانشناسان در این باره تحقیقات فراوان کرده اند، آنها افراد را در موقعیت های متفاوت مورد مشاهده قرار دادند.
شباهتها و تفاوتهای آنها را با یکدیگر مقایسه کردند و انسانها را به گروه های مختلف رفتاری تقسیم کردند.
تا بتوانند رفتارهای بعدی انسانها را از همان برخورد کوتاه اولیه پیش بینی کنند.
دانستن علم رفتار شناسی چه کمکی به ما می کند؟
قبل از اینکه ادامه مطلب را بخوانید داستانی را که ممکن است برای شما نیز اتفاق افتاده باشد را در ادامه میگویم، تا اهمیت رفتار شناسی برایتان واضح تر شود.
گوشه ای از تجربیاتم را در داستان زیر میخوانید.
در یکی از روزهای اردیبهشت بود که به پیشنهاد دوستان قدیمی با گروهی کوه نورد، به گردش رفتیم. (تمام نامها و شخصیتها واقعی هستند).
بدلیل اینکه اولین بار بود در چنین محافلی شرکت می کردم و کسی را نمی شناختم به شدت هیجان زده بودم.
صبح روز حرکت طبق برنامه در محلی که مشخص شده بود همگی جمع شدیم؛
چند مینی بوس که از قبل توسط لیدر هماهنگ شده بود آنجا ایستاده بودند.
ما هم مثل دیگران سوار مینی بوسها شدیم.
افراد داخل ماشینی که ما داخلش بودیم، علاوه بر تفاوتهایشان با یکدیگر هماهنگی جالب و محسوسی داشتند و می شد گفت به اصطلاح جمع باحالی هستند.
در جمع فردی به نام کوروش حضور داشت. مردی جا افتاده و میانسال که ظاهرا جدی به نظر می رسید و از ابتدای حرکت شروع کرد به تقسیم کارها کمی لحن دستوری داشت.
از همان بدو ورود کیسه ای به من داد و گفت باید حمل کنم، به تعدادی از پسران هم گفت که هر جا پونه، کاکوتی و یه گیاه دیگری که برگهایی به سبکی پر و شبیه قاصدک بود جمع کنند (برای تهیه چای زغالی)
جالب بود که هر کس در تیم به مشکلی می خورد و یا سوالی داشت از او می پرسید، و او برای تمام مشکلاتشان راهکار داشت.
قبل از حرکت همه خود را معرفی کردند. هر کس بیوگرافی کوتاهی از خودش گفت لیدر گروه که کوروش را می شناخت او را معرفی کرد.
کوروش صاحب یک کارگاه ساخت طلا و نقره بود و سه مغازه طلافروشی در مرکز شهر داشت اما در ظاهر او مردی ساده پوش و متین بود.
دلیل اطلاعات و اعتماد به نفسش سفرهای زیادی بود که در پرونده داشت و از همه جالب تر اینکه او دستی هم بر شعر و شاعری داشت.
در جمع پسری بود که به نظر می آمد موهایش را از ته تراشیده و یک کلاه آفتابی بالای سرش، او داوود بود و با خانواده اش (مادر و برادرش) به این اردو آمده بود.
پسری که به گفته مادرش سرطان داشت آنها خانواده ای آرام و البته حامی دیگران بودند.
داوود با اینکه خودش بیمار بود اما مانند یک آچار فرانسه همه جا حضور داشت.
زمان سرو ناهار از کتلتها و سالادی که با خودشان آورده بودند به همه تعارف کردند مهربانی این پسر در جمع برای همه مثال زدنی بود.
و اما پونه و یاسر دو ذوج رومانتیک جمع که از هر فرصتی برای ثبت خاطرات دونفره شان استفاده می کردند.
پونه هم اطلاعات زیادی داشت، این را از حرفهایش می شد فهمید، گرچه اکثر مواقع کمتر حرف میزد و بیشتر به گوشه ای میرفت و به اطراف نگاه می کرد.
انگار داخل سرش پر از سوال بود و گاهی حتی سنگهای ته رودخانه برایش جالب بود آنها را داخل کیف دستی اش می انداخت و از همان چای هایی که کوروش گفته بود برای خودش مقداری جمع کرد.
اجازه بدهید از محسن هم برایتان بگویم، کسی که با یک لبخند دائمی گوشه لبش دیده میشد و هیچگاه چهره ای دیگر در او نمایان نبود.
عده ای را که به خودش شباهت زیادی داشتند رو جمع کرده بود و با حرکات با مزه و جوک هایی که می گفت باعث شادی همه می شد.
از کوچکترین چیزها برای سرگرمی غافل نمی شد، حتی از یک سطل برای نواختن و آواز خواندن استفاده کرد و شاید اگر او نبود خستگی پیاده روی 8 ساعته مارا از پا در می آورد.
مساله ای که در طول آن تجربه وجود داشت این بود که گاهی در تیم هایی که همراهمان بودند تنش دیده می شد.
گاهی به قدری صدای آنها بالا میرفت که با وساطت چند نفر این جدل به طور موقت فروکش می کرد.
برای نمونه سلمان و زهرا زوجی که دائما با بقیه مشاجره داشتند، برای خاتمه دادن به ستیز طولانی در اواسط روز از گروه خود جدا شدند و به ما پیوستند.
جالبتر اینکه آنها سریع با شرایط و قوانین تیم همراه شدن و مشکل خاصی هم پیش نیامد حتی با پونه و یاسر قرار آخر هفته گذاشتند.
درحالیکه من فکر میکردم این دو نفر هر جا باشند دردسر ساز خواهند بود اما اینطور نبود.
همانطور که ملاحظه نمودید در این داستان شخصیت های متفاوتی وجود داشت که هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند.
داستان بالا مشابه اتفاقهایی هستند که همه ما بارها با آن مواجه هستیم.
حال سوال این است که چه تفاوتی بین این افراد از لحاظ رفتار وجود داشت؟
چطور سلمان و زهرا نتوانستند با گروه خود کنار بیایند؟
اگر مهارتهای ارتباطی را می دانستند باز هم با گروه خود تنش داشتند؟
و ....
همانطور که به نظر می رسد اکثر اختلافات ما با دیگران مربوط به فنون ارتباط گیری باشد.
در مورد فنون ارتباط گیری موثر بیشتر بدانید.
از آنجاییکه رفتار انسانها با هم متفاوت است، چگونه گروهی می توانند بدون تنش در یک گروه قرار گیرند و گروهی قادر نیستند؟
چطور می توان مهارت ارتباط با دیگران را آموخت
انسان موجودی اجتماعی است و بیشترین زمان خود را در تعامل با دیگران صرف می کند.
هر چه تعامل با دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار باشد نیاز بیشتری برای بهبود آن احساس می گردد.
روابط کاری که می تواند منجر به قراردادهای مهم شوند، روابط خانوادگی که اگر بهبود پیدا نکنند از هم می پاشد و .. از این دست ارتباطات هستند.
یکی از این مهارتها رفتار شناسی است، دانشی که امروزه دانستن فنون آن می تواند بخش اعظمی از مشکلات ما را مرتفع نماید.
همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره شد راههای متفاوتی برای شناخت شخصیت انسانها وجود دارد.
یکی از این روشها رفتار شناسی است، که در جاهای مختلف با عنوان رفتار شناسی دیسک (DISC) از آن یاد شده است.
برای شرایط ثبت نام و آموزش دوره رفتارشناسی به روش دیسک کلیک کنید.