چرا تبلیغات اثر گذارند؟
اکتبر 4, 2021چرا برخی افراد تمایل به گزافه گویی دارند؟
نوامبر 6, 2021
چرا تجربه میتواند قضاوت ما را نابود کند؟
خطای شناختی (انحراف ارتباطی)
کوین تاکنون در سه نوبت نتایج حوزهی کاری اش را به هیئت مدیره ارایه داده. هر دفعه، همه چیز عالی پیش رفته و هر بار شورت سبز خالدار پاچه دارش را پوشیده است. او رسما فکر می کند این شورت برایش شانس می آورد...
دختری که در جواهر فروشی کار میکرد، به قدری جذاب بود که کوین نتوانست حلقه ۱۰ هزار دلاری را که نشانش داد نخرد. این رقم به مراتب بیشتر از بودجه کوین بود (به خصوص برای ازدواج دوم)، اما به هر دلیلی او حلقه را به آن دختر ارتباط داد و تصور کرد همسر آینده اش هم همینقدر محشر خواهد بود.
کوین هر سال برای معاینه پیش دکتر میرود. معمولا به او گفته میشود به عنوان یک مرد ۴۴ ساله شرایطش کاملا خوب است. و فقط دوبار مطب را با اخباری نگران کننده ترک کرده. یک بار آپاندیس اش مشکل داشت که به سرعت برداشت. دفعه دیگر مشکل پروستات متورم بود که با بررسیهای بیشتر معلوم شد التهابی ساده است، نه سرطان. البته در هر دو مورد کوین کلینیک را با عصبانیت شدید ترک کرد و تصادفاً هر دو روز هم هوا بسیار گرم بود. از آن زمان تاکنون، همیشه در روزهای خیلی گرم احساس خوبی نداشته. اگر روزی که قرار معاینه دارد دمای هوا بالا برود، بلافاصله وقتدکتر اش را لغو میکند.
آیا وعدهی ناهار به سر درد بعد از آن ارتباط دارد؟
مغز ما ماشین ارتباط دهنده است. این امر کاملا تجربی است؛ اگر یک میوهی ناشناخته را بخوریم و بلافاصله مریض شویم، در آینده سمتش نمی رویم و به آن گیاه انگ سَمی یا حداقل بدمزه بودن می زنیم. دانش به همین ترتیب به وجود آمده است. اما این روش اطلاعات غلط هم ایجاد می کند. ایوان پاولوف، دانشمند روس، اولین کسی بود که در مورد این پدیده تحقیق کرد. هدف اصلی او اندازه گیری بزاق سگ ها بود. او برای غذا دادن به سگ ها از یک زنگ استفاده کرد، اما خیلی زود متوجه شد صدای زنگ برای ترشح بزاق سگ ها کافی است. مغز حیوانات دو چیز بی ارتباط را به هم مرتبط می کرد؛ صدای زنگ و ترشح بزاق.
سندروم کشتن پیام رسان
روش پاولوف برای انسانها هم به خوبی مصداق دارد. تبلیغات بین محصولات و احساسات ارتباط برقرار میکند. و به همین دلیل، هیچ وقت در تبلیغات کوکاکولا یک چهره اخمو یا بدن پر چین و چروک نمی بینید. افرادی که در تبلیغات کوکاکولا حضور دارند جوان، زیبا و بسیار بامزه اند و در فضایی ظاهر میشوند که در دنیای واقعی دیده نمیشود.
این ارتباطات غلط کار انحراف ارتباط است که بر کیفیت تصمیم های ما هم اثر میگذارد. برای مثال، ما اغلب، کسانی را که برایمان خبر بد میآوردند سرزنش می کنیم، چون ناخودآگاه آنها را به محتوای خبر ربط می دهیم (به این پدیده سندروم کشتن پیامرسان هم گفته میشود). بعضی مواقع، مدیران عامل و سرمایهگذاران ( ناآگاهانه ) از این پیام آوران فاصله میگیرند، یعنی تنها اخبار مثبت به رده های بالا می رسد و در نتیجه فضای تحریف شده از وضعیت واقعی ایجاد می شود. اگر گروهی از افراد را مدیریت میکنی و نمیخواهی قربانی ارتباطات غلط شوی، از عواملت بخواه فقط اخبار بد را به تو برسانند، آن هم سریع، با این روش، سندروم 《 کشتن خبررسان 》را جبران کردهای و باور کن کماکان خبرهای مثبت هم خواهی شنید.
از تجربه ها چه چیزی باید برداشت کنیم؟
در گذشته، قبل از ایمیل و معامله تلفنی، فروشندگان دوره گرد برای فروش کالاهای شان از خانهای به خانهای دیگر می رفتند. یک روز، جورج فاستر، که فروشنده خاص بود، در مقابل دری ایستاد. معلوم بود که کسی در خانه نیست و او نمی دانست هفته هاست که آنجا به خاطر یک نشتی کوچک پر از گاز است. زنگ هم خراب بود و وقتی فشارش داد، جرقه زد و خانم منفجر شد. کار جرج بیچاره به بیمارستان کشید، ولی خوشبختانه به سرعت سرپا شد. متاسفانه ترس او از زنگ زدن به قدری قوی شد که سالها نتوانست به شغلش برگردد. او میدانست تکرار چنین اتفاقی چقدر غیر محتمل است، ولی هر چقدر تلاش کرد، نتوانست این ارتباط احساسی ( غلط ) را از بین ببرد.
تمام آن چیزی را که باید از این مطالب می آموختی مارک تواین به خوبی در این عبارت آورده《 باید حواسمان باشد از یک تجربه تنها چیزهایی را که عقلانیاند به خاطر بسپاریم و در همین جا متوقف شویم. مبادا مانند گربهای بشویم که روی در یک قابلمه داغ می نشیند. او دیگر روی در قابلمهی داغ نخواهد نشست و علاوه بر آن، دیگر روی در قابلمه سرد هم می نشیند.》